- خوش خلق
- ساویز دشاک
معنی خوش خلق - جستجوی لغت در جدول جو
- خوش خلق
- خوش اخلاق، دارای اخلاق نیک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشاکی خوشخو مقابل بد خلق. خوشخویی مقابل بد خویی
زیبا روی خوب چهره زیبا روی
جانوری که علوفه نیک و بمقدار زیاد خورد: حیوان خوش علف
خوش سلیقه، خوش قریحه (شاعر) نیکو طبع
نیک نهاد، خوش خلق
رفته رفته، آهسته آهسته
خوشنویسی خوش خط بودن
آنکه او را ذاتی و سرشتی پاک است
نیکخوی هوخیم نیکخوی خوشخوی
زشتخویی
خوش قریحه، خوش طبع، خوش سلیقه
ویژگی آنکه خبر خوش می آورد، مژده دهنده
ویژگی حیوان علف خواری که خوب علف می خورد
ویژگی تومور یا غدۀ بی خطر مثلاً تومور خوش خیم
ویژگی کسی که به دیگران کینه و دشمنی ندارد، خوش باطن، پاک دل، خیرخواه
خوش خلق، نیک نهاد، در اصطلاح پزشکی، بی خطر
دارای اخلاق نیک
بدخلقی، بدخویی
کنایه از از روی خوشی
کم کم، به تدریج و تأنّی، متدرّج، رفته رفته، اندک اندک، خوش خوشک، کم کم، پلّه پلّه، جسته جسته
کم کم، به تدریج و تأنّی، متدرّج، رفته رفته، اندک اندک، خوش خوشک، کم کم، پلّه پلّه، جسته جسته
Kindhearted
добросердечный
gutherzig
добросердий
dobroduszny
bondoso
di buon cuore
bondadoso
bienveillant
goedhartig
มีใจดี
baik hati